English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (316 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forecaddie U باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
approach U مسیر فرود
approached U مسیر فرود
approaches U مسیر فرود
phew U برای نشان دادن بیزاری
phew U برای نشان دادن بی تابی
approach chart U نقشه مسیر فرود
final approach U مسیر نهایی فرود
glide path U مسیر فرود ازاد
line of approach U مسیر تقرب یا فرود
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
strainght running U فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
PRN U نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
Can you find me a porter? U آیا میتوانید برای من یک باربر پیدا کنید؟
decision altitude U ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
accuracy U کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
digit U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
cartoon design U نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
stops U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stopped U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopping U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
sectors U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
breaker line U خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
kludge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
lock spit U شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
drift signal U علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
lodd of down U از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
ease turn U سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
example is better than precept U نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
televised U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televising U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
greaten U درشت نشان دادن اهمیت دادن
traffic lane U یک خط جاده برای یک مسیر
lane U یک خط جاده برای یک مسیر
driving lane U یک خط جاده برای یک مسیر
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
procedure turn U دور زدن برای برگشتن در مسیر
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
illustrates U شرح دادن نشان دادن
illustrate U شرح دادن نشان دادن
illustrating U شرح دادن نشان دادن
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
command heading U مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
control vane U تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
to jink right [left] U ناگهان مسیر را به راست [چپ] تغییر دادن
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
evincing U نشان دادن
evince U نشان دادن
evinces U نشان دادن
introducing U نشان دادن
evinced U نشان دادن
indicate U نشان دادن
introduces U نشان دادن
vision U یا نشان دادن
demonstrate U نشان دادن
demonstrated U نشان دادن
registering U نشان دادن
point U نشان دادن
demonstrating U نشان دادن
exerted U نشان دادن
exerting U نشان دادن
register U نشان دادن
actuate U نشان دادن
visions U یا نشان دادن
demonstrates U نشان دادن
exert U نشان دادن
introduced U نشان دادن
to show up U نشان دادن
adumbrate U نشان دادن
introduce U نشان دادن
to put forth U نشان دادن
exerts U نشان دادن
registers U نشان دادن
showed U نشان دادن
indicates U نشان دادن
ante U نشان دادن
run U نشان دادن
imbody U نشان دادن
indicated U نشان دادن
showŠetc U نشان دادن
runs U نشان دادن
shows U نشان دادن
show U نشان دادن
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
newsgroup U خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
lead the way <idiom> U جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
curl U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curls U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
reacted U واکنش نشان دادن
to play fast and loose U بی ثباتی نشان دادن
emote U هیجان نشان دادن
foreshown U از پیش نشان دادن
blaze U باتصویر نشان دادن
display U نشان دادن اطلاعات
rubricize U قرمز نشان دادن
prefigured U از پیش نشان دادن
displaying U نشان دادن اطلاعات
prefigures U از پیش نشان دادن
displays U نشان دادن اطلاعات
blazed U باتصویر نشان دادن
prefiguring U از پیش نشان دادن
rubricate U قرمز نشان دادن
to hang back U بیمیلی نشان دادن
reacts U واکنش نشان دادن
televising U با تلویزیون نشان دادن
react U واکنش نشان دادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com